درتاريخ ا مريکا چه گذشته است؟
ارسالي وليد نصريان ارسالي وليد نصريان


ملاحظات تاريخي

سرزمين فعلي امريكا تا اواخر قرن پانزدهم ناشناخته بود. از تاريخ قبل از آن اطلاع زيادي در دست نيست اما آثاري كه از قبايل مختلف سرخپوستان بدست آمده تاريخ مزبور را هزارها سال عقب ميبرد. در خصوص سرخپوستان عقايد و نظريات بسياري گفته ميشود. و بعضي از مورخين و نژادشناسان آنرا از نژاد چين و مغول ميدانند و معتقدند كه اين قبايل از راه آلاسكا خود را به قاره امريكا رسانيده و در سراسر آن پخش شده اند.هزارسال پيش گروهي از غارتگران دريايي كشور ناروی از راه گروئلند خود را به جهان نو رسانيدند (اين قلعه در زمان پادشاهي اريك سرخ مو بوده است). به نظر ميآيد كه ناروژي ها سرخپوستان را در كرانه اقيانوس اطلس ديده اند كه چندان ثروتي نداشته و به آنها اعتنايي نميكنند و پس از اقامت كوتاهي در كرانه هاي شرقي امريكا در اقيانوس اطلس به ناروی بازگشت ميكنند.
كشف نقاط مختلف اين سرزمين از اواخر قرن پانزدهم آغا شد.
مهمترين كاشفان اروپايي امريكا عبارت بودند از: خوان پونته لئون، ورازانو، ديسوتو، كورونادو آويلر، سرفراسيس دريك و لاسال. اولين مهاجرنشين دائمي در امريكا، شهر سنت اگوستين در فلوريدا در سال 1565 ايجاد شده. در اواسط قرن شانزدهم فلوريدا، تكزاس و قسمت عمده نواحي غربي امريكاي فعلي تحت تصرف اسپانيا درآمده و مهاجرنشينهايي در آنها تأسيس گرديد. فرانسويان نيز بساط نفوذ خود را در اطراف درياچه هاي پنجگانه ورود مي سي سي پي گسترانيده و مهاجرنشينهايي (بخصوص در لوئيزيانا) تأسيس نمودند. بعلت برقراري نظام فئو دالي در مستعمرات فرانسه، اين نواحي كمتر بخود مهاجر جلب ميكرد.انگليسيها نيز نواحي وسيعي را در كناره اقيانوس اطلس تصرف كرده بودند.مهاجرنشينهاي انگليسي از بقيه مهاجرنشينها پيشرفته و جامعتر بود. اولين مهاجرنشين دائمي انگلستان در امريكا در سال 1607 بنام جيمزتاون ساخته شد.
همراه با سه كشور فوق الذكر، ساير اروپائيان نيز نواحي وسيعي (گرچه موقتاٌ) بدست آوردند از جمله هالنديان و سويدني ها. هالنديها ايالت و شهر فعلي نيويارك را با نامهاي هالند جديد و امستردام جديد (نيوامستردام) در تصرف داشتند كه بعدها در عوض ناحيه گويان در امريكاي جنوبي آن را به انگلستان دادند.در اوايل قرن هفدهم آشوبهاي ديني و سياسي در انگلستان و وجود ظلم در فرانسه موجب مهاجرت افراد بسياري از اين كشورها به امريكاي شمالي شد. بجز اينان مهاجران اروپايي زياد ديگري نيز به سرزمين جديد پاي نهادند. در قرن هفدهم شهرهاي بزرگي همچون بستون (بوستون)، نيويارك و فيلادلفيا بوجود آمدند.از سال 1619 ورود برده گان سياه به امريكا آغاز شد و از اينراه ميليونها سياه افريقايي بكار در مزارع گمارده شدند. از همين دورانها مسئله تبعيض نژادي در امريكا آغاز شد. مهاجرنشينها از همان آغاز سازمانهاي پارلماني داشتند.


دراواخر قرن هفدهم اختلافاتي برسرمالكيت اراضي ميان مهاجران بروز نمود كه سرانجام موجب شد كه پارلمان انگلستان در سال 1702 تمام مهاجرنشينها را سلطنتي اعلام كند. در سال 1682 نواحي شمالشرقي و كناره هاي شرقي امريكا در دست انگلستان، نواحي مركزي در دست فرانسه و نواحي جنوب و جنوب غربي عمدتاٌ در دست اسپانيا بود. تا سال 1713 حدود اين سرزمينها تغيير زيادي نكرد و فقط دولت انگلستان قسمتي از نواحي شمالشرقي را اشغال كرد و فرانسويها تكزاس را به تصرف درآوردند.از اوايل قرن هجدهم اختلافاتي مخصوصاٌ در مورد مالياتها در مستعمرات انگلستان پديد آمد و به شدت گسترش يافت.
در اواسط همان قرن نهضتهايي در امريكا بوجود آمدند كه هدفشان ايجاد يك كشور مستقل با تمدني مخصوص بود. در طي سالهاي 60- 1754 نيروهاي مهاجرنشين و سربازان انگليسي از طريق اتحاد بايكديگر فرانسويان را از نواحي شمال امريكا بيرون راندند. پس از اين پيروزي ،‌مهاجران احساس كردند كه چندان به حمايت انگلستان احتياج ندارند و با اقدامات منفي كه انگليسيها انجام دادند انقلاب شروع به گسترش كرد. در سال 1763 انگلستان كه دچار وامهاي سنگين خارجي شده بود درصدد وضع مالياتهاي جديد و بسط استيلاي خود بر امريكاي مهاجرنشين برآمد و قانونهاي مالياتي سنگيني وضع كرد كه با مخالفت شديد مهاجران روبرو گشت. مردم شديداٌ مخالفت كرده و از وارد نمودن اجناس انگليسي ممانعت بعمل آوردند، از اينرو اين قوانين بعداٌ لغو گرديد. و فقط ماليات مخصوص چاي باقي ماند ولي اين نيز موافقت مهاجران را جلب ننمود و زد و خوردهايي ميان آنها و سربازان انگليسي روي داد.پافشاري مردم شهر بوستون درعدم خريد اجناس انگليسي سرانجام منجر به تيراندازي سربازان بسوي آنان و قتل 5 تن از اهالي در 1770 گرديد. در طي سالهاي 73 – 1772 مهاجران صدماتي به كشتيهايي تجارتي انگلستان وارد آوردند و به همين خاطر پارلمان انگلستان قوانين شاقي را براي گوشمالي مردم وضع نمود. اين فشارها بيش از پيش موجب رشد و گسترش افكار استقلال طلبانه در ميان مهاجران گرديد. از اين پس مهاجران متحد شده و كنگره مهاجرين ايالات سيزده گانه با نوشتن نامه اي به پادشاه انگلستان خواستار لغو قوانين فوق الذكر شدند ولي پادشاه انگلستان حتي از پذيرفتن نامه امتناع كرد. رهبران آزاديخواهان نيز از مردم تقاضا كردند كه خود را براي جنگ با انگليسيها آماده كنند و جنگ استقلال امريكا از نوزدهم اپريل 1775 با نبردهاي لكسينگتون و كنكورد آغاز شد. اين نبردها به عقب نشيني انگلستان منجر گرديد. در ماه جون همان سال كنگره مهاجرين جرج واشنگتن را به فرماندهي سپاهيان خود انتخاب كرد.در ماه جولای سال 1776،‌اعلاميه استقلال امريكا از سوي كنگره در شهر فيلادلفيا صادر گشت كه اين سال معمولاٌ سال استقلال امريكا خوانده ميشود. در سالهاي اول جنگ شكست و يا پيروزي براي هر و طرف وجودداشت. در سال 1777 با پيروزي مهاجران در ناحيه سرتوگا بر سپاهيان بريتانيا،‌فرانسويان نيز به ياري انقلابيون آمده و کشتي های جنگي در اختيار آنان قرار دادند. از سال 1778 دامنه جنگها به نواحي جنوبي نيز كشيده شد. انگليسيها در ابتدا به پيروزي دست يافتند ولي سرانجام پس از نبرد كارولينا كه در آن شكست را پذيرفتنند، در ناحيه يورك تاون تسليم شدند. در ماه اكتبر ترك مخاصمه شد و جنگهاي استقلال با موفقيت به ثمر رسيد. بموجب پيمان پاريس كه در سال 1783 ميان نمايندگان انگلستان و امريكا منعقد گرديد، ايالات متحده بعنوان ملتي مستقل شناخته شد.در اوايل دولت فدرال بعلت نداشتن درآمد كافي از لحاظ درايت اجرايي ضعيف بود. در سال 1787 قانون اساسي امريكا تصويب شد كه طي آن حكومتي ملي با قدرت اجرايي وسيع برقرار گرديد.
در 1789 جورج واشنگتن ،‌ قهرمان جنگهاي انقلاب به سمت اولين رئيس جمهور انتخاب شد در زمان حكومت واشنگتن، پيماني ميان امريكا و انگلستان منعقد گرديد و اختلافات دو كشور تا حدودي رفع شد. درسال 1797 حزب فدراليست بار ديگر با به رياست جمهوري رساندن جان آدامز به پيروزي دست يافت. در زمان آدامز قانوني بر عليه فرانسويان به تصويب رسيد. اين قانون در زمان سومين رئيس جمهور توماس جفرس لغو شد.
در سال 1803 امريكا با منعقد كردن پيمان خريد لوئيزيانا با فرانسه و پرداختن 15 ميليون دلار به آن كشور نواحي وسيعي را به خاك خود ضميمه كرد. بموجب اين خريد وسعت امريكا دو برابر شد. بدنبال اختلافات دامنه دار امريكا با انگلستان در ماه جون 1812،‌امريكا در جنگ با آن كشور به پيروزيهايي نايل آمد. در ادامه جنگ انگليسها پايتخت امريكا را گرفته و ويران كردند. سرانجام بموجب پيمان گان در بيست و چهارم دسامبر 1814 ،‌جنگ پايان يافت. در همان دورانها جنگ ميان بوميان (سرخپوستان) و سفيد پوستان شدت گرفت و بدنبال آن قتل عام سرخپوستان آغاز گرديد.از اوايل قرن نوزدهم اقتصاد امر يكا رو به پيشرفت نهاد. برده داري تا حدودي جو سياسي را متشنج كرده بود.
در سال 1823 جيمزمونرو رئيس جمهور وقت، قانوني را به مجلس برد كه يكي از نتايج آن تسلط تدريجي امريكا بر امور تمام قاره امريكا بود. در دهه سوم قرن نوزدهم ، جسكون رئيس جمهور وقت اقداماتي برعليه سرمايه داران انجام داد كه منجر به تشكيل حزب ويگ از سوي آنان شد. طي سالهاي 53 1846– ،امريكا با استفاده از جنگ و پول، نواحي وسيعي را در غرب از مكسيكو تجزيه و به خاك خود الحاق نمود و از اينزمان جمعيت فراواني به آن مناطق روان شدند و غرب افسانه اي نقش مهمي را در زندگي مردم امريكا ايفا نمود. از همان دوران ها برده داري مجداٌ گسترش يافت. در كنگره نيز بر سر وجود يا عدم وجود آن دو دستگي افتاد.اين اختلافات پي در پي بالا ميگرفت و اساس احزاب از هم ميپاشيد. در آنزمان ايالات امريكا به دو دسته جنوبي (طرفدار برده داري) و شمالي (مخالف برده داري) تقسيم شده بودند. با انتخاب لينكن به رياست جمهوري در سال 1860،‌رهبران جنوبيها كه منافع خود را در معرض خطر ميديدند خواستار تجزيه ايالاتشان از امريكا شدند و خود (( ائتلافيه ايالات امريكا)) را تشكيل دادند. بهمين خاطر جنگ داخلي (انفصال) در گرفت كه چهار سال (65 – 1861 ) بطول انجاميد. جنگ از داوزدهم اپريل 1861 در ناحيه چارلزتاون آغاز شد

. جنوبيها در جنگهاي اول و سوم و شماليها در جنگ هاي دوم و چهارم به پيروزي دست يافتند.جنگ سرانجام در نهم اپريل 1865 پس از صدمات مالي و جاني بسيار به نفع شماليها پايان يافت. چند روز پس از پايان جنگ ،‌لينكن ترور و كشته شد. در نتيجه جنگهاي انفصال ،‌برده داري رسماٌ لغو گرديد. پس از جنگ دوره ترميم ايالات كه با مشكلات فراواني همراه بود آغاز شد.در سالهاي دهه هشتم قرن نوزدهم، حكومت نظامي در قسمتهايي از جنوب برقرار بود. سال 1876 سال پايان دوره ترميم و بازگشت جنوبيها به تبعيت از سياست ملي كشور بود.
دهه هاي آخر قرن نوزدهم دوره گسترش راههاي آهن بود و همزمان با آن ساير بخش هاي اقتصادي روبه پيشرفت نهاد. در همان دورانها غولهاي اقتصادي جهان فعلي (از جمله استاندارد اويل) نيز در امريكا تأسيس گشتند. در تمام اين دورانها سيل مهاجرين از اروپا و آسيا به سوي امريكا جاري بود. در دهه آخر قرن نوزدهم موج تازه اي از احساسات توسعه طلبي در سياست خارجي مؤثر افتاد و توجه امريكا به اقيانوس آرام و جزاير كارائيب جلب شد.
در سال 1898 جنگي ميان امريكا و اسپانيا بوقوع پيوست كه هدف عمده آن خارج ساختن كوبا از دست اسپانيا و قرار گرفتن آن در تحت سلطه امريكا بود. دولت امريكا در سالهاي قبل، از دولت اسپانيا خواسته بود كه كوبا را تخليه كند ولي با عدم موافقت اسپانيا، در ماه آوريل جنگ بين دو كشور آغاز شد و ناوگانهاي اسپانيا در فيلپين و كوبا شكست خوردند . بموجب پيمان پاريس كه در همانسال امضاء شد، كوبا،‌فيليپين،‌پرتوريكوو چند نقطه ديگر به امريكا تعلق يافتند.همچنين در انقلاب پانامائيها بر عليه كلمبيا، امريكا بنفع تجزيه طلبان دخالت كرد و موجبات استقلال آن كشور و حفر كانال پانامه را فراهم آورد. از دهه اول قرن بيستم، نهضت هاي اصلاحات ترقيخواهانه در امريكا شروع به رشد كرد. در زمان حكومت رؤساي جمهوري وقت آنزمان،‌ تئودور روز ولت وويليام تفت اصلاحاتي صورت گرفت.

در سال 1914 با آغاز جنگ اول در اروپا،‌امريكا اعلام بيطرفي نمود ولي هردو طرف درگير در جنگ پي در پي بيطرفي امريكا را نقض مي نمودند. سرانجام در اپريل 1916 با حمله قبلي زيردريايي هاي آلمان به كشتيهاي امريكايي، امريكا در كنار متفقين وارد جنگ گرديد و كمكهاي انساني و مادي آن سرانجام موجب پيروزي نهايي متفقين در سال 1918 گرديد. با پايان جنگ جهاني ،‌امريكا پيشنهاد تأسيس جامعه ملل را داد ولي بعلت مخالفت كنگره با شركت امريكا در اين سازمان،‌حضور امريكا در آن غيررسمي گرديد.در سال 1920 هاردينگ با قول برگرداندن وضع عادي به كشور به رياست جمهوري انتخاب شد. در دههء سوم قرن بيستم اقتصاد امريكا پيشرفت فراواني كرد ولي در سال 1929 بحران اقتصادي آغاز گرديد. طولاني شدن بحران موجب پائين آمدن سطح زندگي مردم كشور گرديد. در دوره اول رياست جمهوري روزولت كنگره امريكا قوانين متعددي را براي اصلاح اوضاع اقتصادي به تصويب رساند.در سال 1939 در آغاز جنگ جهاني دوم امريكا بازهم اعلام بيطرفي نمود. با سقوط فرانسه در سال 1940 بدست آلمان نازي، امريكا آشكارا به انگلستان كمك مي رساند و در اين ميان امريكا به تقويت نيروي نظامي خود پرداخت . با انعقاد پيمان آتلانتيك بين انگلستان و امريكا دو كشور به يكديگر نزديكتر شدند. توسعه طلبي جاپان در اقيانوس آرام و آسياي جنوب شرقي موجب بروز اختلافات شديد ميان آن كشور و امريكا گرديد. سرانجام در هفتم دسامبر 1941 ناگهان جاپانيها با 200 هواپيما به پايگاه دريايي پرل هاربر متعلق به امريكا در اقيانوس آرام حمله برده و با بمباران آنجا و غرق چندين كشتي، امريكا را وارد جنگ جهاني دوم نمودند و تمامي ملت امريكا نيز يكپارچه براي جنگ بسيج گشتند.امريكا از همان آغاز،‌نيروهايش را در تمام جبهه ها برعليه متحدين بكار گرفت . در سال 1942 نيروهاي دريايي متفقين، جاپان را در درياي مرجان شكست دادند. از اينزمان تا پايان جنگ در اين ناحيه،‌پيروزي بيشتر با متفقين بود. در ماههاي جولاي واگست 1943، نيروهاي امريكا همراه با ساير متفقين از جنوب ايتاليا بداخل آنجا نفوذ و پس از سرنگوني دولت آن كشور، شروع به جنگ با سربازان آلماني مستقر در خاك ايتاليا كردند. جبهه مهم ديگري كه جون 1944 افتتاح شد در نورماندي (فرانسه) بود كه متفقين پس از جنگهاي سخت در آن ناحيه شكست سنگيني به آلمانها وارد كرده و پيشروي به سمت راين آغاز شد.در همين زمان روسها با پيشرفتهايي از شرق به سمت آلمان پيش مي آمدند. سرانجام با شكستهاي پي در پي كه به آلمان وارد آمد، آن كشور در هفتم ماه مي تسليم بلاشرط شد و قراردادهاي صلح به امضاء ‌رسيد.

امريكا سپس با انداختن دو بمب اتمي بر دو شهر جاپان، آن كشور را نيز تسليم كرد. نيروهاي امريكا در آلمان و ساير نقاط اروپا باقي ماندند و اين آغازي بود براي گسترش نفوذ امريكا در سراسر جهان و از اينزمان بود كه امريكا به اولين قدرت نظامي – اقتصادي و سياسي جهان تبديل گرديد.در سالهاي پس از جنگ بعلت كم شدن كار كارخانه ها و در پي آن كاهش نسبي دستمزدها، اعتصاباتي در كشور پيش آمد و قوانيني در آن مورد وضع شد. بمنظور جلوگيري از تورم بعد از جنگ، در زمان رياست جمهوري ترومن قوانيني وضع گرديد. كارتلها نيز از سياست ترومن كاملاٌ پشتيباني نمودند.در سال 1949 امريكا سازمان نظامي ناتو را بنيان نهاد. در ماه جون سال 1950 شوراي امنيت سازمان ملل بنا به پيشنهاد امريكا تصويب كرد كه نيروهاي ملل عضو آن سازمان (بعداٌ تعداد آنان به 16 رسيد) براي مقابله با ظاهراٌ تجاوز نيروهاي كوريای شمالي به خاك كوريای جنوبي به منطقه اعزام شوند. امريكا نيز نيروهاي خود را در اختيار سازمان ملل گذارد. فرماندهي كل نيروها را در اوايل ژنرال دوگلاس مك آرتور بعهده داشت و سپس ژنرال ريجوي جانشين وي شد. در هفته هاي اول جنگ، نيروهاي سازمان ملل و كره جنوبي بوسيله نيروهاي كوريای شمالي عقب رانده شدند. که كمي بعد با كمك ارتشي متشكل از نيم ميليون به حمله جديد دست زدند و نيروهاي سازمان ملل را به اطراف مدار 38 در درجه شمالي عقب راندند و تا پايان جنگ در سال 1951 جنگ در اين جبهه ادامه داشت. مذاكرات ترك مخاصمه در جولای1953 به نتيجه رسيد. با پايان جنگ، امريكا دهها هزار تن از سربازان خود را در كوريای جنوبي مستقر كرد.در دهه60 – 1950 امريكا به پيشرفتهاي صنعتي عظيمي دست يافت و در همين دوران مبارزات سياهپوستان بر عليه تبعيض نژادي شدت گرفت.
در سال 1961 آيزنهاور سالخورده ترين رئيس جمهور امريكا جاي خود را به جان فيتزجرالدكندي جوان ترين رئيس جمهور داد. كندي تنها رئيس جمهور امريكا بود كه به هيچ حزبي تعلق نداشت و همچنين تنها كاتوليكي بود كه به رياست جمهوري در امريكا دست يافت . در دوران حكومت وي اصلاحاتي در امور اجتماعي صورت گرفت و همچنين روابط امريكا با كوبا قطع شد.در سال 1962 به دنبال بحران موشكي كوبا، امريكا اين كشور را محاصره دريايي و اقتصادي نمود و نزديك بود كه جنگ جهاني سوم آغاز شود ولي با پذيرفتن جمع آوري موشكهاي هسته اي از كوبا از سوي شوروي بحران خاتمه يافت. در سال 1963 جان. اف. كندي در شهر دالاس ترور و بقتل رسيد و جانسون معاون وي به رياست جمهوري رسيد.

از دوره جانسون دخالت امريكا در ويتنام شروع گرديد. با اينكه امريكا در اين جنگ حدود يك ميليون سرباز و مدرنترين سلاحهاي جنگي خود را شركت داده بود معهذا مجبور به پذيرش شكست شده و در كنفرانس صلحي با ويتناميها، مجبور به قبول بدون قيد و شرط خروج نيرواي خود از ويتنام شد. در پايان جنگ هر دو ويتنام شمالي و جنوبي متحد شده و تشكيل جمهوري دموكراتيك ويتنام را دادند.در سال 1974 ريچاردنيكسن رئيس جمهور وقت بعلت فاش شدن دخالتش در تقلب انتخابات رياست جمهوري (جريان و اترگيت) ناچار به استعفاء‌گرديد و معاونش جرالدفورد به رياست جمهوري رسيد. در سال 1976 جيمي كارتر از حزب دمكرات به كاخ سفيد راه يافت. در سال های حاکميت او مداخله در امور داخلي افغانستان آغاز گرديد که تاکنون به اشکال مختلف ادامه دارد. در 1979 امريكا جمهوري خلق چين را به رسميت شناخت و روابط خود را با آن به سطح سفارت ارتقاء‌داد.ايران پس از انقلاب همواره يكي از مسائل مشكل ساز امريكا در سالهاي اخير بوده است. در سال 1979 با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، ضربه محكمي به منافع خارجي امريكا در ميان متحدانش در منطقه خاورميانه وارد آمد. در اواخر همانسال سفارت امريكا در ايران بوسيله دانشجويان مسلمان پيروخط امام خميني تسخير شد و حدود 50 تن از كاركنان سفارت به گروگان گرفته شدند كه بعد از انعقاد موافقتنامه الجزاير آزاد شدند.در سال 1980 رونالد ريگن از حزب جمهوريخواه بر كارتر پيروزي يافته و به رياست جهوري رسيد. سوء قصدي نيز در اوايل سال 1981 به جان وي بي نتيجه ماند.امريكا قويترين و مهمترين كشور سرمايه داري و ثروتمندترين كشور جهان است.بيش از 25% توليد ناخالص جهان در اين كشور بدست مي آيد. نيمي از راه آهن و ثلث راههاي موترروجهان در آن وجود دارند.
كمتر كودتاي ضدمردمي در كشورهاي مختلف جهان صورت مي گيرد كه امريكا بطور مستقيم و يا غيرمستقيم در آن دخالت نداشته باشد.

سركوب انقلابات مردمي كشورها و جلوگيري از گسترش آنها از مشخصات سياست خارجي امريكاست. خاورميانه مهمترين منطقه حياتي موردتوجه امريكا بوده و بهمين جهت امريكا نيروهاي صدهزار نفري واكنش سريع را بعد از تشكيل داد كه بتواند در مواقع ضروري ،‌شورشها و انقلابات را در منطقه به سرعت سركوب نمايد.


ملاحظات جغرافيايي
امريكا با 123, 363, 9 كيلومتر مربع وسعت (چهارمين كشور جهان) در نيمكره شمالي، نميكره غربي، در قاره امريكاي شمالي، در كنار اقيانوسهاي كبير (از مغرب)،‌اطلس (از مشرق) و منجمد شمالي (از شمال) و خليج مكسيكو (از جنوب) واقع شده و با كشورهاي كانادا در شمال و مكسيكو در جنوب همسايه است. دو ايالت جداي اين كشور به نامهاي آلاسكا (در شمالغربي كانادا) و هاوايي (در اقيانوس كبير) با خاك اصلي آن فاصله زيادي دارند.از لحاظ اوضاع طبيعي خاك اين كشور به سه منطقه مجزاي از هم به ترتيب زير تقسيم ميشود
:
1 - خاك اصلي
نيمه غربي آن را كوههای راكي و ساير كوهستانها و در بعضي نقاط بيابانها و صحراها پوشانده اند. بيابانها نيز در آن وسعت زيادي را شامل ميشوند. (از جمله بيابانهای كلرادو، اوزارك و ادوراردز). نيمه شرقي آن نيز داراي نواحي مرتفع و كوهستاني است از جمله بيابان كامبرلند و كوههاي آپالاش . جلگه هاي آن عمدتاٌ در كنار خليج مكسيكو، شبه جزيره فلوريدا، كناره اقيانوس اطلس، اطراف رودمي سي سي پي و شعباتش و نواحي مركزي قرار گرفتند.رودهاي آن اكثراٌ پرآب و طويل بوده و مهمترين شان عبارتند از: مي سي سي پي، ميزوري (ميسوري)،‌ريوگراند،‌كلمبيا، كلرادو،‌اوهايو، آركانزاس، گيلا، پلات، آلاباما، پرل، رد (سرخ)، رپوبليكان (ريپابليكن)،‌اسنيك ، سيمارون، كاناديان، يلوستون، ميلك،‌پيكوس، ترينيتي، ساكرامنتو،‌وايت، پودر و...جنگلها در امريكا وسعت زيادي را شامل ميشوند. آب و هواي آن نسبت به مناطق مختلف آن متغير و متضاد بوده، در نواحي كناره اي خليج مكسيكو گرم و مرطوب و پرباران؛ در نواحي داخلي، در جنوب گرم و مرطوب و در شمال معتدل؛ در كناره ها و نواحي شرقي معتدل ، با زمستانهاي سرد؛ در نواحي مرتفع، معتدل كوهستاني و در نواحي كويري(زمين های شوره زار)، خشك و گرمسيري است.


2- ايالت آلاسكا

ناحيه اي نسبتاٌ كوهستاني است كه نواحي پست آن عمدتاٌ در شمال و غرب و اطراف رودهاي بزرگ واقع شده اند. مهمترين رشته كوههاي آن عبارتند از: بروكس: آلاسكا، الوشن، رودهاي يوكون و شعباتش (از جمله تاناتا، پوركيپاين، كويوكوك و اينوكو)، كوسكوكويم، كوبرك و گالويل از مهمترين رودهاي آنند.جنگلها در آن وسعت زيادي دارند.آب و هواي سرد و خشك و خاكش در اكثر نقاط منجمد است.

3- جزاير هاوايي
جزايري آتشفشاني بوده كه بر اثر فعاليت آتشفشانها در ادوار گذشته بوجود آمده اند. از جزيره هاي آن ميتوان از: هاوايي،‌اواهو، مائوئي، كائوآي و مولوكاي نامبرد. جنگلها در آن وسعت زيادي دارند. آب و هواي آن گرم و مرطوب و پرباران است.
9/31% از كل خاك امريكا را جنگل ها شامل ميشوند. بلندترين نقطه آن قل مك كينلي (194, 6 متر) است كه در آلاسكا واقع شده و طويلترين رودهاي آن عبارتند از: ميزوري (ميسوري) – مي سي سي پي (266, 6 كيلومتر )، يوكون ( 700, 3 كيلومتر)، ريوگراند (033, 3 كيلومتر)، آركانزاس (348, 2 كيلومتر) ، برازوس (106, 2كيلومتر)، رد (1966 كيلومتر). كلمبيا (839, 1كيلومتر)، اسنيك (670,1كيلومتر)، اوهايو (1579 كيلومتر )، پيكوس (490, 1 كيلومتر)، كلرادو (خليج مكزيكو 438, 1 كيلومتر )، تنسي – هولستون (448, 1 كيلومتر)، كلرادو (خليج مكزيكو 438, 1 كيلومتر )، تانانا (287, 1 كيلومتر )، كوسكوكويم (287, 1 كيلومتر)، و آلاباما – موبيل (255,1 كيلومتر ). همچنين درياچه هاي: سوپريور با (400, 82)، هورن با (600, 59 )، ميشيگان با (000, 58)، ايري با (700, 25)، انتاريو با (500, 19) و گريت سالت با (720, 3 ) كيلومتر مربع از بزرگترين درياچه هاي آنند.از وسيعترين جزاير آن ميتوان از جزاير هاوايي (705, 16)، جزاير الوشن (662, 17) ، و جزيره هاوائي (458 ، 10 كيلومتر مربع( نام برد.


ملاحظات سياسي حكومت اين كشور جمهوري فدرال بوده ورئيس جمهور آن جورج بوش مي باشد . قوه مقننه از دو مجلس تشكيل شده يكي كنگره با 100 عضو (دونفر براي هر ايالت) كه به مدت 6 سال از طرف مردم انتخاب ميشوند (يك سوم آنان هر دو سال يكبار تجديد ميشوند) و ديگري مجلس نمايندگان با 435 عضو كه به مدت 2 سال انتخاب ميشوند.قانون اساسي موجود در سال 1789 تدوين شده و براساس آخرين تقسيمات كشوري، امريكا از 50 ايالت و يك بخش فدرال تشكيل گرديده كه بصورت فدرال و زير نظر يك فرماندار انتخابي اداره مي شوند .
.
فعاليت احزاب در امريكا آزاد بوده و رقابت بين دو حزب اصلي جمهوريخواه و دموكرات است. احزاب كوچك ديگري نيز فعاليت دارند كه مهمترينشان عبارتند از: محاظه كار،‌امريكا، خلق، آزاديخواه، حزب کمونيست ،سوسياليست كار و سوسياليست كارگر. امريكا در سال 1776 از انگلستان مستقل شد. روز ملي آن چهارم جولاي بوده و در سال 1945 به عضويت سازمان ملل درآمده و علاوه بر آن در سازمانهاي مهم ناتو – سازمان كشورهاي امريكائي – كلمبو - آدب - سي سي دي – سكلا - اسه – اسكاپ - فائو - گات – يا آ آ- بانك جهاني – ايكائو – آيدا – ايدب - ايفك – ايمكو – ايمف - ايتو - اواسي دي - اونكتاد - يونسكو – يوپو – وهو - ومو - پيمان آنزوس نيز عضويت دارد.
October 17th, 2004


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی